تو کافه مورد علاقم نشستم دارم کدهامو می نویسم و برای میتینگ چهارشنبه اماده میشم. هوا داره بهتر میشه و باید حال منم بهتر بشه اما نمیدونم چرا یه وقتایی خیلی ناراحتم همینطوری! از دست روزگار شاید. شایدم تو دوران پی ام اسی هستم! بهرحال بخاطر حنسیتمون این بالا پایین شدن هورمونها همیشه باعث تغییرات روحیمون میشه. گاهی فکر میکنم خدایی اگه وجود داره هیچ.قت تو افرینش موجودات عدالت نداشته. همیشه جنس مونث سختی بیشتری رو تحمل میکنه. دیشب داشتم میرفتم که بخوابم یهو فکر کردم که چرا زندگیه من عادی نیس؟ مثلا ازدواج کرده باشم و بچه داشته باشم و این صحبتا؟! گاهی واقعا فکر میکنم چی میشد به جای نوشتن این کدها و میتنگهای ناتمام و کنفرانسهای طولانی مثلا تو حیاط خونم نشسته بودم و زیر افتاب برای خودم کتاب میخوندم؟! یهو دلم یه مسافرت تنهایی خواست. خیلی بش فکر کردم و هر روز که میگذره داره پررنگتر میشه برام. دلم دوباره مسافرت تنهایی و رفتن کنار ساحل میخاد. یه جایی مثه سن دیگو که بشینی کنار سال و فقط به اقیانوس خیره بشی و از زیبایی وصف ناپذیرش لذت ببری. 

دارم بش فکر میکنم هنوز مطمن نیستم شاید عملیش کردم بعد از کنفرانسهام و به سرانجام رسوندن یکی از مقاله هام! 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Ricky پیش بینی ورزشی دانلود روزانه ماه دنیای من وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی واردات انواع نژاد سگ George Amanda رویایی ^_^